تازگی اولیه بازی به عنوان یک گربه در Stray به زودی جای خود را به یک درک خیره کننده می دهد – به هر حال ما اغلب مانند گربه ها در بازی ها رفتار می کنیم. مخصوصاً در پلتفرمهای معمایی مانند این، اولین تمایل ما این است که کاوش کنیم، مثلاً به دنبال مسیرهای غیرمتعارف در کنارههای ساختمانها بگردیم، یا از روی مبلمان بپریم و ببینیم کدام اشیا را میتوانیم دستکاری کنیم. Stray به سادگی چنین فعالیت هایی را طبیعی تر می کند و به ما فرم عالی برای این کار می دهد.
احساس ماگی شما در اینجا بسیار مهم است، و فوراً مشخص می شود که چقدر کار مشاهده ای در انیمیشن او انجام شده است. تابی باریک زنجبیل یکی از کلنی های کوچک گربه سانان است که در یک منطقه صنعتی بلااستفاده زندگی می کند که مدت هاست توسط طبیعت احیا شده است. همانطور که بازی باز می شود، گروه شما در یک پناهگاه بتنی منتظر طوفانی هستند، جایی که می توانید کمی بازی جنگی یا بوییدن و لکه گیری متقابل را تحریک کنید. این فعل و انفعالات پر از جزئیات قابل تشخیص است – نحوه تکان دادن و چرخش گوش ها، روال های کششی – و اگر گربه ها را دوست دارید (مثل من)، استری باید شما را در “میو” داشته باشد.
صبح روز بعد با خدمه خود به بیرون می روید، برگ هایی که هنوز از بارندگی دیشب می چکد. میتوانید در میان جهشهای پلههای بالا و در میان شکافها، مکث کنید تا در حوضچههای آب بچرخید، یا از یک تنه درخت بهعنوان یک پایه خراش دستی استفاده کنید. در ابتدا به نظر می رسد بیش از حد تجویزی است که شما فقط زمانی می توانید بپرید که یک دکمه در لبه، جعبه یا لوله در نزدیکی ظاهر می شود و فرود موفقیت آمیز آن تضمین شده است. با این حال، این سیستم به طور ایدهآل برای تناسب اندام حیوانی با اهداف اندازهگیری شده مناسب است، که مراقب پریدن دیوانهوار نیست، بلکه محیط را برای سطوح کاملاً قابل دسترس اسکن میکند. و در حالی که نقاطی وجود دارد که استری از کنترل خود سوء استفاده می کند و از پریدن شما روی بشکه ها و جعبه ها صرفاً به این دلیل که آنها بخشی از مسیر اصلی نیستند، سوء استفاده می کند، نتیجه کلی یک حلقه صاف و رضایت بخش از مکث، نگاه، جهش است که باعث پایداری آن می شود. توهم گربه
یک تکه زورک تند و زننده
در واقع، ریتم پرسه زدن و پانسمان که در دقایق ابتدایی معرفی شد میتوانست من را برای مدتی سرگرم کند. با این حال، همانطور که اتفاق می افتد، طرح به زودی مداخله می کند: یک لوله زنگ زده به آواتار مطمئن ما خیانت می کند که او در یک شکاف می ریزد، زیر وزنش فرو می رود تا او را پایین بیاورد و سپس کمی دیگر به تاریکی فرو رود. او اکنون در محیطی بسیار کم نظیر گیر کرده است – خرابه های غبارآلود و پر از زباله. به بالا نگاه کنید و هاله ای از نور دوردست را می بینید که میوهای غم انگیز از آن به پایین می پیچد. از چنین آغازهای بی گناهی، این یک ضربه به روده است. یادم نیست آخرین باری که اینقدر به سرنوشت یک قهرمان بازی اهمیت دادم.
آنچه در ادامه بازی دنبال میشود، سفری برای رسیدن دوباره به قله است که سرنوشت و میراث یک بشریت منقرض شده را در راه آشکار میکند. به نظر میرسد که مردم شهر زیرزمینی را که شما در آن سقوط کردهاید، ساختهاند، زیرا سطح سیاره سمی شده بود، اما مدتها قبل از اینکه بیرون دوباره شکوفا شود، بدون توجه به پایانهایشان رسیدند. تنها چیزی که باقی می ماند خدمتکاران اندرویدی سابق آنها هستند که بدون جهت کار می کنند، و انبوهی از جانوران زننده به نام زورک ها، که شبیه خرچنگ های بچه سر از Half-life هستند و صرفا برای جویدن هر چیزی که حرکت می کند وجود دارد.
در مراحل مختلف ماجراجویی خود، باید از قلمروی پر از زورک عبور کنید، که معمولاً با پوششی از گوه های ناخوشایند و رشته ای مشخص می شود، گویی یک پیتزای غول پیکر منفجر شده است. در ابتدا، تنها راه برای زنده ماندن از زورکها این است که برای جان خود بدوید، با سرعت در صفحه دوید در حالی که مسیرهایی را بین جریانهای حبابهای جیرجیر ترسیم میکنید و با سرعت میبافید تا از چنگ آنها در امان بمانید. بعداً متوجه خواهید شد که آنها مسیر شما را مسدود کردهاند و باید آنها را فریب دهید تا با میوهای تمسخر آمیز شما را تعقیب کنند – یک بازی معکوس گربه و موش – تا آنها را به بیراهه بکشانید. با این حال، هیچکدام از اینها بهویژه مالیاتزا نیستند، و در حالی که مطمئناً ممکن است گرفتار شوید، این بخشها عمدتاً برای تغییر سرعت بین کارهای بدون عجله بیشتر عمل میکنند.
ماشین های رویایی
همچنین به زودی دوستی پیدا خواهید کرد که به شما راهنمایی های فنی بدهد. در امتداد قلههای سیمانی شهر که توسط دوربینهای نظارتی تماشا میشوند، به نظر میرسد مجموعهای از تابلوهای نئونی شما را به جایی خاص هدایت میکنند. مسیر را دنبال کنید و با یک هوش مصنوعی به نام B-12 روبرو می شوید که می خواهد در بازگشت به فضای باز به شما بپیوندد. این خود را در یک پهپاد کوچک آپلود می کند و یک بند در اطراف گربه که در آن قرار می گیرد پرینت سه بعدی می کند. B-12 اکنون شریک زندگی شما است، دهان و دستی که برای مکالمه با ربات ها، هک کردن درها و ذخیره اقلام حل پازل نیاز دارید – که در یک محله بتنی و فلزی که هیچ کس فکر نمی کرد فلپ های گربه را نصب کند بسیار مهم است.
زمانی که به واحه ای کوچک در میان آشفتگی که روبات ها خانه خود را در آن باز کرده اند برسید، بیشتر به دوست خود تکیه خواهید کرد. این مکان مملو از زندگی است، حتی اگر هیچکدام وجود نداشته باشد، با خیابانهای نامتعارفی که با تابلوهای نئونی قاب شدهاند که معانی سایبرپانک تند را معکوس میکنند و درخشش سالمی را به منطقهای که نور خورشید را از دست داده است، میآورد. Stray اکنون به شما فضایی می دهد تا دوباره بازی کنید، زیرا B-12 به شما کمک می کند اطلاعات را از اندرویدها جستجو کنید و در ازای آن به آنها کمک کنید. به عنوان مثال، یک ربات مبادله ای بریک-آ-براک مفید را با نوشیدنی های انرژی زا مبادله می کند، در حالی که یک گیتاریست از شما می خواهد که به دنبال برگه های موسیقی بگردید تا بتواند آهنگ هایی را اجرا کند.
این اندرویدها صرفاً ارائه دهندگان جستجو نیستند – آنها یک بازیگر حمایت کننده ضروری هستند. دیدن این که چگونه ماشینهای ساخته شده توسط انسان تکههایی از فرهنگ مرده سازندگان خود را برداشتهاند، شگفتانگیز است. آنها اقلامی از لباس های انسانی می پوشند و حالات صورت را بر روی سرهای مانیتور نشان می دهند که تاج آن با موهایی ساخته شده از لانه های سیم ساخته شده است – آگاهی مدی که از تقلید نیمه درک شده ناشی می شود که با این وجود به دلیل اینکه از نظر اجتماعی برنامه ریزی نشده بود، اصیل به نظر می رسد. در عین حال، آنها هیچ چارچوب مرجعی برای ملاقات با گربه ندارند، بنابراین در حالی که شما روی میز آنها می پرید و فنجان های آنها را می کوبید، بیکار می ایستند. به عبارت دیگر، آنها مانند هر NPC کوچکی هستند که تا به حال دیدهاید، به جز اینکه در اینجا منطقی هستند.
سبک ماگی
همچنین زمانی است که شروع به عبور از این سکونتگاه پرجمعیت و فضای داخلی آن میکنید – پریدن از روی میلهای در کنار یک نوشیدنی از بین رفته یا بین قفسههای کتاب در آزمایشگاه یک محقق – که استحکام مناظر استری به منصه ظهور میرسد. جهان های بازی های سه بعدی اغلب ترکیبی ناخوشایند از آیتم هایی هستند که تکان نمی خورند و چیزهایی که با کوچکترین لمسی پرواز می کنند یا می شکنند، اما از منظر گربه همه چیز به همین شکل است. بیشتر چیزها آنقدر سنگین هستند که نمیتوان آنها را مختل کرد، به جز آن بطریهای خالی که میتوانید پراکنده کنید، یا انبوه کتابهایی که روی آنها میپرید، سپس وقتی دوباره خود را بیرون میبرید، فرو میریزید. و علیرغم ناهنجاریهای بصری گاه به گاه، مانند کلیپ یا اشکالات مختصر در انیمیشن، Stray منطق باورنکردنی را در مسیر حرکت ببرهای سرگرمکننده شما در فضاها ایجاد میکند.
به همین دلیل، افراط در حس شیطنت جلف و کنجکاوی شما به ویژه فریبنده می شود. سطلهای چرخ دار و واحدهای تهویه مطبوع، صعود عمودی سریع را ارائه میدهند، و وقتی روی پشت بام قرار گرفتید، آیا میتوانید در برابر کشیدن قوطی رنگ از روی طاقچه مقاومت کنید؟ یا در سطح زمین، ورود به خانه و پایین کشیدن پرده ها یا خراشیدن فرش چطور؟ این همیشه سرگرم کننده است. با این حال، بهجای بیمورد، ایجاد هرجومرج جزئی مانند یک عارضه جانبی کنجکاوی طبیعی به نظر میرسد، عبور از دنیایی که برای غرایز شما ساخته نشده است. شما به طرز ناشیانه ای مکان را خراب نمی کنید، بلکه خود را ابراز می کنید که به شدت توسط طراحی بازی تشویق شده است.
در بقیه مدت خود، Stray همچنان بین بازیگوشی و خطر در نوسان است. همانطور که گربه مصمم شما به تدریج دوباره به سمت سطح بالا می رود، دوستان رباتی جدیدی پیدا می کنید و به آنها کمک می کنید تا به اهداف خود برسند، وارد خراش های سخت تری شوند و درباره تاریخچه این شهر مدفون در خرابه های بسیار دقیق آن اطلاعات بیشتری کسب کنند. در طول مدت زمان اجرای 6 تا 8 ساعته، اهداف روشن و ساده باقی میمانند و فضای زیادی برای لذت بردن از جهانسازی و صرفاً گربه بودن در اختیار شما قرار میدهند.
خنک برای گربه ها
تا حدی، این سادگی یک نقطه ضعف است، زیرا به نظر میرسد که فضایی برای Stray وجود دارد که سیستمها و مهارتهای شما را کمی بیشتر کند و به دنبالهای از پرشها، شاید، یا پیچیدگی بیشتری به پازلهایش میافزاید. از آنجایی که اینطور نیست، چند سکانس در دنده کم گیر می کنند، مانند زمانی که با زورک ها مقابله می کنید، رویارویی که به عقب زدن و تیراندازی مکرر ختم می شود (و توانایی های دیجیتال بی-12 را در مرکز قرار می دهد. صحنه، به جای قهرمان کرکی ما)، یا به اندازه کافی تکامل نیافته اند تا از این حس که فاقد اصالت هستند فرار کنند و وظایفی را انجام دهند که از خطوط ژانر به خوبی تمرین شده پیروی می کنند.
با این حال، استری با اطمینان از اینکه هر ایده قبل از اینکه لکهای به جا بگذارد، جایی برای ایده بعدی باز میکند و صرفاً به عنوان بخشی از یک مجموعه عمل میکند، چنین کاستیهایی را جبران میکند. اما بیشتر از آن، این یک مکاشفه باقی میماند، دقیقاً به این دلیل که از بازیهای ماجراجویی آشنا استفاده میکند و آنها را با مکانیکهای نرمتر و تمیزتر خرخر میکند. به جای ارائه یک شبیهسازی تقریبی از افراد در حال تعامل با مردم، روابط زودگذر اما تاثیرگذار از اتکای متقابل بین گربه و ربات ایجاد میکند. تعهد استری به این فرض، که مملو از تفاوت های ظریف زندگی گربه سانان و اندروید است، یک پیروزی است.
در کل، بازی کردن با یک گربه هرگز از شادی بودن متوقف نمی شود. شاید بزرگترین تاییدی که می توانم به Stray بدهم این است که حتی برخی از سکانس های مخفی کاری بی دفاع در یک سوم پایانی آن نه تنها قابل تحمل هستند، بلکه در واقع سرگرم کننده هستند – مطمئناً برای اولین بار. مانند بسیاری از موارد در بازی، شخصیت آنها را به کار میاندازد. پس چیزی که از نظر پیچیدگی کم است، با چابکی و سازگاری بیش از حد جبران می کند. کاش بازی های بیشتری چنین غرایز تیز و تیز داشت.